چکیده:
ادبیات امروزین در زمینة حقوق مصونیت دولت از حجم درخور توجهی برخوردار شده است؛ این امر حاصل رخدادهای گوناگونی است که در عرصة مصونیت دولت در جامعة بینالمللی رخ افتاده یا در حال وقوع است. دولتها، به منزلة بازیگران اصلی عرصة روابط بینالمللی، در مواجهه با مسائل متعددـ که به اقامة دعوا علیه آنها یا ارگان و نمایندگان آنها منجر میشودـ حاضر به دستشستن از اختیارات و توان حاکمیتی خود نیستند. این نکتة بسیار مهمی است، زیرا، بهرغم ظهور ارزشهای نوین جامعة بینالمللی، از دهة 1960 به بعدـ که تجلیگاه آن در چارچوب حفاظت از ارزشهای انسانی موجود در قواعد آمره قابل مشاهده استـ و در عصری که سخن از بشرمحوری حقوق بینالملل میرود کمرنگشدن مصونیت دولت در برابر این ارزشها مقولهای است که هنوز تردیدهای بسیاری را در سطح رویة قضایی و دکترین برانگیخته است. آیا چشمانداز مصونیت دولت با حضور قواعد آمره، که هستة سخت نظم حقوقی بینالمللی را تشکیل میدهند، به سر فرودآوردن حاکمیت در مقابل ارزشهای مورد حمایت مزبور ختم میشود؟ یا این گردنفرازی حضور و تا سالها تداوم خواهد داشت؟
فایل: